صبح که توو چشمای تو خیره میشم
زندگی تازه شروع میشه برااااااام
من از با تو بودن به خدا سرد نمیشم
تن تو ، تن تو آتیشه براااااااام
ازم نخواه بشینم زیر پایِ دلم
که قولشو بزاره زیر پاش من
مثل همون تب روزای اول
هنوز از دیدن چشم تو داغم
ساده بود دل کندن از اون همه خاطره برات
الان خوبی بی من خوش میگذره آروم شبات
توی دست های من گل نبود پوچ شد
شیرین بود خنده هات زندگیم دود شد...
من نمیدونم خودت یه جوری آرومم کن
من که جز دستای تو راهِ فراری ندارم
یه دیوونه که اصلاً کار به جایی ندارم
همه دنیا تویی ، باقی همش یه بازیه
کوچه ها تنگ میشن ، وقتی نگاهت ناراضیه
انگاری یه شهر محکومن و چشمات قاضیه...
گفتی خیالِ تو راحت
هرجا که باشی میام سایه به سایه ات
منم بهش کردم عادت
الآن چند وقته که دوری
رفتی از پیشم بهم گفتی که مجبوری
مثل من کی میشه واست...
صدای نم نم بارون تو که نیستی چه دلگیره
هوا وقتی میشه ابری دلم واسه تو میگیره
منم اون قطره ی بارون که میشینه روی موهات
اگه حتی شکستم من نیاری خم به ابروهات...
بازم نشستی روبروم مات تماشای توام
توی چشات خیره میشم درگیر چشمای توام
عشقت نشسته تو دلم توی تمومه باورم
حالا که حست میکنم هر ثانیه عاشق ترم...